وبلاگ آموزشی



آموزش به همراه آرامش

روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا میزان ایمان دانشجویان اش را بسنجد .

او پرسید: (( آیا خداوند , هرچیزی راکه وجود دارد , آفریده است؟ ))

دانشجویی شجاعانه پاسخ داد : (( بله ))

استاد پرسید: (( هرچیزی را ؟! ))

پاسخ دانشجو این بود: (( بله ; هرچیزی را. ))

استاد گفت: (( دراین حالت , خداوند شر را آفریده است . درست است ؟ زیرا شر وجود دارد .))

برای این سوال , دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند .

برین ادامه مطلب جالبه



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۲ توسط sinasailor |

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:

به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند:

50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم

استاد گفت:

من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

استاد پرسید:

خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟

یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.

حق با توست... حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.

استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟

شاگردان جواب دادند: نه

پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.

اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.

اشکالی ندارد.. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.

اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.

فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.

به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید!

دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.

زندگی همین است

نوشته شده در تاريخ سه شنبه یازدهم تیر ۱۳۹۲ توسط sinasailor |

غیر فعال کردن Genius فقط با یک کلیک!!!

نرم افزار زیر را دانلود کرده آن را اجرا کنید

و با یک کلیک از شر Genius ویندوز 7 خود راحت شوید

من خودم امتحان کردم جواب میده 100%

اگه راضی بودین نظر یادتون نره

 

دانلود

حجم:  65/3 MB

 


برچسب‌ها: نرم افزار جنیوس, رفع اشکال Genius, جنیوس, Genius
نوشته شده در تاريخ شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱ توسط sinasailor |

دوستانم...

سلام

قابل توجه برخی از دوستان که به من تذکر داده بودند که اگر مطلبی در وب مینویسم نام نویسنده را نیز ذکر کنم!

خدمت آن دسته از دوستان عرض کنم که مطالبی که در وبلاگ قرار می دهم اگر از فرد خاصی باشد ذکر میکنم!

در بعضی از موارد مطلب ها برایم ایمیل میشود که نام نویسنده ندارد و من نیز بدون نام مینویسم!

و آن مطالبی که در عنوانشان نوشته ام خط خطی های من، خودم نوشته ام!

باتشکر

نوشته شده در تاريخ پنجشنبه سوم اسفند ۱۳۹۱ توسط sinasailor |

باران که می‌بارد،

 میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می‌شود

 و شعله‌های سرکش این میل جانم را می‌سوزاند.

زیر باران می‌روم و خیره به آسمان آرزو می‌کنم:

ای کاش کنارم بودی دلارام من،

 زیر این باران دوشادوش هم و دست در دست هم...

عاشقتر از همیشه، شیداتر و دیوانه‌تر...

فارغ از همه بایدها و نبایدهای عالم،

فارغ از حس پشیمانی و پریشانی...

 شاید مست مست، شاید مدهوش و مخمور، شاید...

آری رها... رها از همه بندهای این جسم و این عالم،

رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع...

 رها از هر چه قانون و قاعده و محدوده...

 تو نیز عاشق‌تر و شیداتر...

 تو نیز مخمور و مست...

 اندکی عاشقانه‌تر زیر این باران بمان

ابر را بوسیده‌ام تا بوسه‌ بارانت کند...


برچسب‌ها: عشق, بوسه باران, عاشقی, دوستی
نوشته شده در تاريخ دوشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۱ توسط sinasailor |

تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد، با بيقراری به درگاه خداوند دعا می‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم می‌دوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمی‌آمد.

سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد تا از خود و وسايل اندكش  بهتر محافظت نمايد، روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟» صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!»

 آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج. دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.


برچسب‌ها: رحمت خدا, امید به زندگی, نشانه, آنش
نوشته شده در تاريخ دوشنبه سوم بهمن ۱۳۹۰ توسط sinasailor |
 

تنها در روز هایی سخت به دنبال خوشبختی میگشت... اما خوشبختی با او و تنهاییش میانه خوبی نداشت...
او عجیب است که کسی کمکش نمی کرد یا این که کسی کمکش نمی کرد عجیب است...
ستاره ها را دوست داشت اما در زمان شب زنده داری ستاره ای نمی دید .... ستاره ها هم با او مشکل دارند یا او با ستاره ها مشکل دارد ...
بادبادک ها را دوست داشت باد بادک های رنگی را ... اما باد هم با او مشکل داشت...
پرواز را دوست داشت اما بال نداشت... یا بال داشت اما توانایی پرواز نداشت ...
سرما را دوست داشت اما سردی نگاه دیگران آزارش می داد ...
می دانست که هیچ نمی داند اما دیگران نمی دانستند که نمی داند...
فراموش می کرد که فراموش کند اما فراموشی فایده ای نداشت چون هرگز فراموش نکرد...
با بی منطقی کاملا منطقی جلوه می کرد اما منطق بی منطق فایده نداشت...
کاغذ پاره های او را رنای دیوانه ، دیوانه وار خط خطی می کرد اما خط خطی چرک نویس او فایده نداشت ...
فایده چیزی که بی فایده است چیست ؟!؟

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۰ توسط sinasailor |

 

کشاورزی بود که در روستایی با پسرش زندگی میکرد. مامورین به روستا رفته و پسر را به جرمی دستگیر میکنند.

فصل کاشت گندم میشود پدر نامه ای به پسر :

 

پسرم کاش بودی و به من در شخم زدن زمین کمک میکردی، حال من دست تنها چه کنم؟

قصد کاشت گندم دارم اما دست تنها که نمیشود، سخت است.

نامه به دست پسر رسید و پسر در پاسخ نوشت:

 

پدر عزیزم به زمینت دست نزن زیرا من در جایی از زمین مقدار زیادی اسلحه پنهان کرده ام و ممکن است برایم مشکل ساز  شود.

 

مامورین نامه هارا کنترل میکردن که با خواندن آن نامه به زمین ریختند، به دنبال اسلحه ها تمام زمین را شخم زدن اما اسلحه ای نیافتند.

روز بعد پدر نامه ای به پسر نوشت:

پسرم تمام زمین را زیرو رو کردیم اما اسلحه ای نیافتیم؟ آیا واقعا اسلحه ای در این زمین پنهان کرده بودی؟

 

پسر در پاسخ نوشت:

پدر خوشحالم که از پشت میله های زندان هم توانستم به تو کمکی کرده باشم.

اکنون زمینت شخم خورده و آماده است.

تو فقط گندم را بپاش.

 

 محسن حسین زاده  


برچسب‌ها: داستانک, پند, آموزشی, زندان
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیستم مهر ۱۳۹۰ توسط sinasailor |

یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!

در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.

لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!

او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.

سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.

در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!



نتیجه اخلاقی:

بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم
نوشته شده در تاريخ شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۰ توسط sinasailor |

افسانه عشق و جنون


روزی همه فضابل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه.

ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم؛.
مثلا" قایم باشک؛ همه از این پیشنهاد شاد شدند

دیوانگی فورا" فریاد زد من چشم می گذارم من چشم می گذارم.
و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند
او چشم بگذارد و به دنبال آنها بگردد.

دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به  شمردن
....یک...دو...سه...چهار...

همه رفتند تا جایی پنهان شوند؛

لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد؛

خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد؛

اصالت در میان ابرها مخفی گشت؛

هوس به مرکز زمین رفت؛

دروغ گفت زیر سنگی می روم اما به ته دریا رفت؛

طمع داخل کیسه ای که دوخته بود مخفی شد.

و دیوانگی مشغول شمردن بود. هفتاد و نه...هشتاد...هشتاد و یک...

همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود و نمیتوانست تصمیم
بگیرد. و جای تعجب هم نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است.

در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید.
نود و ینج ...نود و شش...نود و هفت... هنگامیکه دیوانگی به صد رسید, عشق
پرید و در بوته گل رز پنهان شد.

دیوانگی فریاد زد دارم میام دارم میام.

اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود؛ زیراتنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی
پنهان شود و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود.

دروغ ته چاه؛ هوس در مرکز زمین؛ یکی یکی همه را پیدا کرد جز عشق.

او از یافتن عشق ناامید شده بود.

حسادت در گوشهایش زمزمه کرد؛ تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او پشت بوته
گل رز است.

دیوانگی شاخه چنگک مانندی را از درخت کند و با شدت و هیجان زیاد ان را در
بوته گل رز فرو کرد. و دوباره، تا با صدای ناله ای متوقف شد .

عشق از پشت بوته بیرون آمد با دستهایش   صورت خود را پوشانده بود و از
میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد.
شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند.
او کور شده بود.

دیوانگی گفت« من چه کردم؛ من چه کردم؛ چگونه می توانم تو را درمانکنم.»

عشق یاسخ داد: تو نمی توانی مرا درمان کنی، اما اگر می خواهی کاری بکنی؛
راهنمای من شو.»

و اینگونه شد که از آن روز به بعد عشقکور است و دیوانگی همواره در کنار اوست!


برچسب‌ها: عشق, داستان, کور, عشق کور
نوشته شده در تاريخ شنبه یازدهم تیر ۱۳۹۰ توسط sinasailor |
آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند

آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند

آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند

 

آدم های بزرگ درد دیگران را دارند

آدم های متوسط درد خودشان را دارند

آدم های کوچک بی دردند

 

آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند

آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند

آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند

 

آدم های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند

آدم های متوسط به دنبال کسب دانش هستند

آدم های کوچک به دنبال کسب سواد هستند

 

آدم های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

آدم های متوسط پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد

آدم های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند

 

آدم های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند

آدم های متوسط به دنبال حل مسئله هستند

آدم های کوچک مسئله ندارند

 

آدم های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمی گزینند

آدم های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند

آدم های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرند!

نوشته شده در تاريخ سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۰ توسط sinasailor |
اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید،
ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،
و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.
اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛
عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.
اگر به راستی، خواستن، توانستن بود؛
محال نبود وصال!
و عاشقان که همیشه خواهانند،
همیشه می توانستند تنها نباشند.
اگر گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،
خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،
و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم.
اگر غرور نبود؛
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند،
و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گهگاهمان،
جستجو نمی کردیم.
اگر دیوار نبود، نزدیک تر بودیم؛
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم،
و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان،
حبس نمی کردیم.
اگر خواب حقیقت داشت؛
همیشه خواب بودیم.
هیچ رنجی، بدون گنج نبود؛
ولی گنج ها شاید،
بدون رنج بودند.
اگر همه ثروت داشتند؛
دل ها، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند.
و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید؛
تا دیگران از سر جوانمردی،
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند.
بی گمان، صفا و سادگی می مرد،
اگر همه ثروت داشتند.



اگر مرگ نبود؛

همه کافر بودند،
و زندگی، بی ارزشترین کالا بود.
ترس نبود؛ زیبایی نبود؛ و خوبی هم شاید.
اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...
اگر عشق نبود؛
اگر کینه نبود؛
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند.
اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،
من بی گمان،
دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا.
آنگاه نمیدانم ،
به راستی خداوند، کدامیک را می پذیرفت؟

نوشته شده در تاريخ شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۰ توسط sinasailor |

Trojan Killer 2.0.9.1

 

Trojan Killer 2.0.9.1  یک نرم افزار امنیتی بسیار قوی است که راه ورود بد افزارها و فایل های مخربی را که قصد ایجاد اخلال در کار سیستم را دارند می بندد. این برنامه قادر است تا در مقابل بد افزارهایی همچون Adware, Spyware, Remote Access Trojans, Internet Worms و سایر بد افزارها ایستادگی کند و در صورت مشاهده آن در کامپیوتر اقدام به حذف آنها نمایید. معمولآ بد افزارهایی مانند تروجان ها در پروسه های در حال کار سیستم مخفی می شوند که این نرم افزار یکی از محل هایی را که اسکن می کند پروسه ها هستند و در صورت مشاهده پروسه مشکوک اقدام به بلوک نمودن آن می نمایید.

 

کلمات کلیدی:دانلود آنتی تروجان،دانلود برنامه امنیتی،دانلود آنتی ویروس،نرم افزار ویروس کش،برنامه ضد ویروس،از بین بردن ویروس،نرم افزار جلوگیری از نفوذکرم های اینترنتی،نابود کردن کرم اینترنتی،نرم افزار ضد جاسوسی،ویروس کش



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
کد شماره ی 1     کد ارسال ایمیل

  کد شماره ی 2   کد دکمه ای در حال حرکت

  کد شماره ی 3     کد ماشین حساب در سایت

  کد شماره ی 4     کد نمایش متن ها به طور زیبا

  کد شماره ی 5     کد تغییر رنگ پشت صفحه بر اساس کد رنگ

  کد شماره ی 6     کد برای از چپ به راست بردن اسکرول

  کد شماره ی 7     کد نمایش متن متحرک در نوت پد

  کد شماره ی 8     کد اطلاعاتی در مورد صفحه

  کد شماره ی 9     کد نشان دهنده مدت زمان به وجود آمدن صفحه      

  کد شماره ی 10   کد نشان دهنده تصویر

 


برچسب‌ها: جاوا, کد, کد جاوا, کد وبلاگ

ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۸۹ توسط sinasailor |

روش سلامت ماندنليستي از كارهايي كه هر روز مي توانيد آنها را به کار بگیرید:

ورزش 

سلامتی:

1- آب فراوان بنوشید.

2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید..

3- بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.

4- بااین 3 تا E زندگی کنید:

 Energy(انرژی)

Enthusiasm (شورواشتیاق)

Empathy (دلسوزی و همدلی)

کلمات کلیدی:سلامت،سلامتی،درباره سلامتی،سلامتی خدادادی،درمورد سلامتی،سلامت باشید،سلامتی را جدی بگیرید،سلامت بمانید،راه کار سلامتی،راههای سلامتی،راه های سلامت بودن



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه چهاردهم اسفند ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
این پست برای مبتدی هاست !

کسانی که از اینترنت و شبکه چیزی نمیدونن!

به طور مفهومی توضیح دادم امیدوارم بدردتون بخوره!

آموزش اینترنت

 

                                      فرمت:PDF

                                    حجم:   587KB  

                                          دانلود

کلمات کلیدی:اینترنت،آموزش،آموزش اینترنت،اینترنت آموزش،یادگیری اینترنت، درباره اینترنت،اینترنت و شبکه،شبکه اینترنت،شبکه اینترنتی،فوائد اینترنت،موضوع اینترنت،اینترنت چیست، ویژگی اینترنت

نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۸۹ توسط sinasailor |


اين صفحه براي کساني نوشته مي شه که قصد دارند از کامپيوتر و ويندوز بيشتر بدونن و

با دستورات جالب و پنهان ويندوز آشنا شوند و در برنامه هايي مانند ويندوز تغييرات

ظاهري ايجاد کنند طوري که در نظر ديگران جالب باشد، ديگران را سر کار بگذارند و

راههاي ديگري براي انجام کارها ببينند. ما در تمام نوشته هاي آتي اين فایل فرض را بر

اين مي گذاريم که شما Microsoft Windows XP داريد.

 

پسوندفایل:PDF

حجم:193KB

دانلود

رمز : www.sinasailor.blogfa.com 

کلمات کلیدی:ویندوز،ویندوزXP،درباره ویندوز،ترفند ویندوزXP،ترفند،XP،درباره ویندوزXP،دانستنیهای ویندوز ایکس پی،درباره ویندوز ایکس پی،ویندوز چیست،آموزش ویندوز،آموزش ویندوز ایکس پی،ویندوز چیست،موضوع ویندوز،درمورد ویندوز،درمورد ویندوزXP

نوشته شده در تاريخ پنجشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
خدایا!

 

کفر نمی گویم! پریشانم!

 

چه می خواهی تو از جانم!

 

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی!

 

خداوندا تو مسئولی، خداوندا تو میدانی که انسان بودنو ماندن در این دنیا چه دشوار است!

 

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سر شار است!

نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
نرم افزار Ms power point اين امكان را فراهم آورده است كه در آن اسلايدهايي

      از ناگفتني هاي خود فراهم آوريد بر روي صفحه نمايش يا به كمك يك ويديو

      پروژكتور بر روي ديوار نشان دهيد. محيط اين نرم افزار بر عكس محيط Ms word

      جاي گزافه گويي نيست بلكه در آن رئوس مطالب را مي گوييد و شكلها و نمودارهاي

      خود را در آن نمايش دهيد و آنچه در ذهنتان مي گذرد و در قالب بيان نمي گنجد

      را در آن بياوريد.

 

برای دیدن ادامه متن به ادامه مطلب بروید...

 

کلمات کلیدی:پاورپوینت،Powerpoint،ترفند پاورپوینت،آموزش پاورپوینت،درباره پاورپوینت،پاورپوینت چیست،ترفندPowerpoint،دربارهPoewrpoint،ترفندPowerpoint،Powerpointچیست،موضوع پاورپوینت،ترفند های مهم،مهم ترین ترفند ها،بهترین ترفندها



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دوشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
وقتی یک کامپیوتر روشن میشود و آماده برای بالا آمدن میشود و یا وقتی کامپیوتر reset میشود BIOS سیستم شما با عملکردی به نام

POST به تست کردن سخت افزار سیستم شما میپردازد تا از درستی اتصال انواع device ها مطلع شود . در اینصورت اگر سیستم با

مشکلی مواجه شود POST برای BIOS پیغام خطا میفرستد اینکه مثلا کارت گرافیمکی شما با مشکل مواجه است مثلا از جای خودش

تکان خورده یا اینکه ram شما با مشکل مواجه شده است بیپ یا همون بوق هایی متداول ارسال میکند و شکا را از ان مطلع میکند بنا

بر این بهتر است با اینگونه بوق ها اشنا بشویم تا در صورت هر گونه عیبی خودمان در صورت امکان رفع اشکال کنیم . البته همانطور

که گفتم BIOS های سیستم از شرکت های مختلفی تولید میشود که من در اینجا از دو شرکت AMI (American Megatrends

International) و Phoenix ذکر میکنم .

کلمات کلیدی:بایوس،بوق بایوس،بوق بایوس،Bios،بوقهای Bios،درباره Bios،راهنمای بایوس،مطالب Bios،بایوس چیست،بوق ها،درباره بوق بایوس،درمورد بایوس،از بایوس چه میدانید،راهنمای بایوس،راه حلBios،راهنمای بوق هایBios،




ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه نوزدهم آذر ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
چند وقت پیش یک سخنرانی واقعا جالب از استیو جابز مدیرعامل و موسس اپل ، پیکسار و ... دیدم که سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد انجام داده. دیدنش را از دست ندید! :                                            
 
اگر هم سرعت اینترنت کافی ندارید متنشو در ادامه مطلب بخونید.
 


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنجشنبه یازدهم آذر ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
ویندوز سون هفتمین نسخه از سیستم عامل ویندوز می‌باشد و به همین دلیل است که نام ویندوز 7 را بر آن گذاشته‌اند. این ویندوز در پی برخی انتقاداتی که از سنگین بودن هسته نسخه قبلی سیستم عامل مایکروسافت می شد با رفع مشکلات عمده ویستا به بازار آمده است.ویندوز 7 همچنین از رابط کاربری چند لمسی که از تعامل انگشتان دست حاصل می شود پشتیبانی می کند. در این پست قصد ارائه آموزش کاملا تصویری ویندوز 7 را دارم .

                                                                                                          

                                                                                                        

کلمات کلیدی:Windowz 7،آموزش ویندوز7،نصب ویندوز،آموزش نصب ویندوز،درباره ویندوز7،ویندوز7،نحوه نصب ویندوز7،نحوه نصب ویندوز7،آموزش نصب،نصب ویندوز7،7،ویندوز7 چیست،نسل هفتم ویندوز،چرا ویندوز7



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنجشنبه چهارم آذر ۱۳۸۹ توسط sinasailor |
شاید برای بعضی از دوستان عزیز مخصوصا دانش آموزان و دانشجویان عزیز این سوال پیش اومده باشه

که چجوری میشه تو word اعداد رو به صورت فارسی نوشت.

برای این کار برنامه word رو باز کنید و از گزینه File برروی Wordoption کلیک کرده و در گزینه Advanced

در برگه show document content گزینه Numberal را مساوی Context قرار دهید.

و از این به بعد اعداد را در متن های فارسی فارسی تایپ کنید.

Www.sinasailor.blogfa.com

 

کلمات کلیدی:فارسی،ورد،فارسی ورد،ورد فارسی،فرسیWord،Wordفارسی،فارسی کردن ورد،نوشتن فارسی در ورد،فارسی نوشتن در ورد،نوشتن فارسی در Word،اعداد فارسی در ورد،ورد و اعداد فارسی،تایپ اعداد فارسی در Word،اعدادفارسی در آفیس،نوشتن اعداد فارسی در Office،نوشتن عدد به صورت فارسی در ورد،اعداد در Word،فارسیWord،Word فارسی

نوشته شده در تاريخ دوشنبه هفدهم آبان ۱۳۸۹ توسط sinasailor |


دکتر شريعتي

 

فقر


ميخواهم  بگويم ......

فقر  همه جا سر ميكشد .......

فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني  هم  نيست ......

فقر ، چيزي را  " نداشتن " است ، ولي  ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست  .......

 

فقر  ،  همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......

 

فقر ،  تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......

فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....

فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....

فقر ،  همه جا سر ميكشد ........

                 

   فقر ، شب را " بي غذا  " سر كردن نيست ..

 

 

    فقر ، روز را  " بي انديشه"   سر كردن است
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه دوازدهم آبان ۱۳۸۹ توسط sinasailor |

خشم چیست؟

فطرت خشم

براساس تعریف دکتر چارلز اسپیلبرگر روانشناسی که متخصص مطالعه خشم است: «خشم حالتی عاطفی است که از نظر شدت از تحریک ملایم تا عصبانیت شدید تغییر می کند.» مانند سایر عواطف همراه با تغییرات فیزیولوژیکی و زیست شناختی است. وقتی عصبانی می شوید ضربان قلب و فشار خون شما بالا می رود و نیز سطوح هورمون های مربوط به انرژی مانند آدرنالین و نورآدرنالین افزایش می یابد. علت خشم می تواند هم رخدادهای بیرونی و هم درونی باشد؛ شما می توانید از دست شخص بخصوصی عصبانی باشید (یک همکار یا رئیس) یا یک رویداد (یک گره ترافیکی، یک پرواز لغو شده) یا خشم شما می تواند به دلیل نگرانی و تشویش در باره مسایل شخصی تان باشد. خاطره رخدادهای دردناک و خشم آور نیز می تواند احساس های عصبانیت را برانگیزد.


ادامه مطلب را بخوانید امید است که بتوانید خشم خود را کنترل کنیم



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یکشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۹ توسط sinasailor |

اکثر ما یک کامپیوتر هرچند ضعیف یا پرقدرت داریم اما اگر بخواهیم الان یک دستگاه کامپیوتر بخریم چه بخریم و چه نخریم؟ اولا دو نوع کامپیوتر بیشتر نداریم البته داریم اما شما فکر کنید نداریم: الف) کامپیوترهای رومیزی (PC) ب) کامپیوتر های کیفی (Notebook/Laptop) ۱) کامپیوترهای رومیزی: قطعات مورد احتیاج برای یک کامپیوتر رومیزی: الف) قطعات ضروری: سی پی یو،مادر برد،صفحه نمایش،ماوس،صفحه کلید،کیس،درایو،رم،هارددیسک،کارت گرافیک،مودم،منبع تغذیه و بلندگو ب) قطعات اختیاری: پرینتر،اسکنر،بلوتوث،اینفرارد،وبکم وچندین قطعه تزئیناتی دیگر

کلمات کلیدی:کامپیوتر،درموردکامپیوتر،کامپیوتر چیست،ترفند کامپیوتر،ترفند،کامپیوتر شخصی،مانیتور،سی پی یو،ماوس،کیبورد،رم،گرافیک،بلوتوث،قطعات کامپیوتر،بلندگو،کامپیوتر رو میزی،لب تاب،هارد دیسک،پرینتر،اسکنر،کیس،مادربورد،صفحه نمایش،درایو،اینفرارد،وبکم،



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دوشنبه هجدهم مرداد ۱۳۸۹ توسط sinasailor |

پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی. تمام نتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بست و فرق من بی نماز با تو نمازگزار فقط این است که من این دو علامت تقوی را ندارم!

تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه می گوید؟ فقط تمام کوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی اش صادر کند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط می شود اما اگر اصلا نفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه می گوید غلط نمی شود!

اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفات دقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی را از شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ می کند اما خودش نمی فهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست می دهد؟ شما به او چه می دهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یا ترس از شما هم انجام می دهد دیگر چه می کنید؟ گوشتان را پنبه نمی کنید؟

اگر خدا از آدم خیلی بی شعور و بلکه آدمی که مایه مخصوص ضد شعور دارد بدش بیاید همان رکعت اول اولین نمازش با یک لگد پشت به قبله از درگاه خود بیرونش می اندازد و پرتش می کند توی بدترین جاهای جهان سوم تا در چنگ استعمار همچون چهارپایان زبان بسته ی نجیب بار بکشد و خار هم نخورد و شکر خدا کند و در آرزوی بهشت آخرت در دوزخ دنیا زندگی کند و در لهیب آتش و ذلت و جهل و فقر خود ابولهب باشد و زنش حماله الحطب!!!

و اگر خدا ترحم کند رهایش می کند تا همچون خر خراس تمام عمر بر عادت خویش در دوار سرسام آور بلاهت دور زند و دور زند و دور زند...... و در غروب یک عمر حرکت و طی طریق در این" مذهب دوری" به همان نقطه ای رسد که صبح آغاز کرده بود. با چشم بسته تا نبیند که چه می کند و با پوز بسته تا نخورد از آنچه می سازد! و این است بنده مومن آنچه عفت و تقوی می گویند.

کجایی پدر مومن من... مادر مقدس من... وای بر شما نمازگزارانی که سخت غافلید و از نماز نیز. در خیالتان  خدای آسمان را نماز می برید و در عمل بت های قرن را. خداوندان زمین را... 

بت هایی را که دیگر مجسمه های ساده و گنگ و عاجز عصر ابراهیم و سرزمین محمد نیستند...

 




نوشته شده در تاريخ دوشنبه هجدهم مرداد ۱۳۸۹ توسط sinasailor |

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست

 او جانشين همه نداشتنهاست

 نفرين ها و آفرين ها بی ثمر است

 اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند

 و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد

 تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستی

 ای پناهگاه ابدی

 تو می توانی جانشين همه بی پناهی ها شوی

نوشته شده در تاريخ شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۸۹ توسط sinasailor |

دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی

در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر

تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛

اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید

و سوم - که از همه تهوع آور بود-

اینکه در آن سن و سال، زن داشت.

!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،

آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه

زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

و تازه فهمیدم که :

خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

دیگران ابراز انزجار می کند که

در خودش وجود دارد

نوشته شده در تاريخ پنجشنبه چهاردهم مرداد ۱۳۸۹ توسط sinasailor |

ما می بینیم که پیغمبر اسلام در ۲۳ سال رسالتش ،

اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛

به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد

و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود :

(( قولوا لا اله الا الله تفلحوا ))

خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند !

روزه چیست ؟ هیچ !

حج ؟ اصلا ندارد !

زکات ؟ اصلا !

قید و بندی ، حدودی ، عملی ؟ اصلا

یک چیز فقط فکری است همین است که بتها را

در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم.

بنابر این کسانی که در ۳ سال اول مسلمان شدند

و به توحید معتقد شدند و مردند ،احتمالا « شرابخوار » بودند ،

« نماز نخوان » ، « روزه نگیر »‌ ، « حج نکن » ، و .... بودند

بعد از اینها در سال هفتم ، هشتم حجاب مطرح می شود ؛

یعنی بعد از هجده ، نوزده ،بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند.

همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند ؟

از همان مکه نمی گوید که

« آهای مردم ، آهای ملت ، آهای عرب ها ،

تا به توحید معتقد می شوید ، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد »

! نه ! کی ؟ در سال های آخر بعثتش مسأله شراب را مطرح می کند .

محمد (ص) گفت :

((فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما))

یعنی گناه دارد و نیز برایتان منفعتی دارد ؛

اینطور نیست که من آدم متعصبی باشم ،

ارزشش را ندانم و نفهمم ؛ نخیر ، قبول هم دارم ، درست ! اما زیانش بیشتر است .

شنونده در برابر چه کسی قرار می گیرد ؟ یک آدم روشنفکر که شعور دارد ،

تعصب ندارد و شراب را ، به صورت تابویی ،جنی ،

غولی نجس ، و متا فیزیکی و غیبی تلقی نمی کند ؛

اما به خاطر اینکه زیان های اجتماعی و انسانی زیاد دارد ،

در عین حال که منافعش را هم قبول دارد و می شناسد ، نفی اش می کند .

آدم حرف او را گوش می دهد ؛

اما هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،

ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده

و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !

ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،

اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟

اصلا تو این را که این موزیک حماسی است

یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!

موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،

بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛

برای اینکه تو نمی فهمی که چیست !

نوشته شده در تاريخ پنجشنبه چهاردهم مرداد ۱۳۸۹ توسط sinasailor |